مقالات

استارتاپ؛ از ایده‌پردازی تا تامین سرمایه از طریق بورس

همیشه می‌گویند قدم اول در هر کاری سخت‌ترین قدم است. درست هم می‌گویند. مثلا کودکی را در نظر بگیرید که برای نخستین بار در تلاش است تا راه برود. این کار برای او بسیار دشوار است ولی پس از این‌ که یک مرتبه موفق شود، قدم‌های بعدی برایش آسان‌تر خواهد بود. کسب‌وکارهای نوپا یا همان استارتاپ نیز دقیقا همین‌طور هستند. در ابتدای فرایند تاسیس یک کسب‌وکار معمولا هزینه‌ها بالاست و درآمدها کم. پس گام اول سخت به نظر می‌رسد. به همین دلیل است که یک استارت آپ برای تامین سرمایه به یک سرمایه‌گذار جسور و خطرپذیر نیاز دارد. حالا چرا جسور؟ چون ممکن است کسب‌وکار برخلاف تصورات موفق عمل نکند. از طرف دیگر این امکان هم وجود دارد که ظرف مدت کوتاهی سود بسیار خوبی به دست آید که قطعا سرمایه‌گذار نیز از آن بی‌نصیب نخواهد بود. همین خاصیت دووجهی بودن است که سرمایه‌گذاری در استارتاپ را جذاب می‌کند. در این مقاله از توان تحلیل، نخست تعریفی جامع از شرکت نوپا ارائه می‌کنیم و سپس مراحل تامین سرمایه تا رسیدن به عرضه اولیه یک استارتاپ در بورس را مرور خواهیم کرد.

فهرست مطالب این مقاله با دسترسی سریع

تعریف استارتاپ

آشنایی با مفهوم استارت آپ

برای استارت آپ تعاریف بسیار متعددی ارائه شده است. شاید درست به همین دلیل است که ما همه این واژه را شنیده‌ایم ولی دقیقا نمی‌دانیم معنای آن چیست. استارت‌ آپ را می‌توان در یک عبارت کوتاه، به کسب‌وکار نوپا تعبیر کرد. کسب‌وکاری که در آغاز راه است و سرمایه‌ی اولیه‌ی آن معمولا از جانب موسسانش تامین می‌شود.

در حقیقت زمانی که افرادی درصدد آن برمی‌آیند که تغییراتی در جهان اطراف خود به وجود آورند یا رویاهای خود را در خصوص یک ایده‌ی جذاب به حقیقت بدل کنند، پایه‌های یک شرکت استارت آپ را بنا می‌کنند. ممکن است جامعه به چیزی نیاز داشته باشد، ولی چون آن چیز هنوز ایجاد نشده است، حتی کسی متوجه نشده است که اصلا چنین نیازی وجود دارد.

یک شرکت استارتاپ با این هدف ایجاد می‌شود که نیازهای دیده‌نشده‌ی جامعه را برآورد کند. یا خدمتی ارائه کند که منجر به یک تغییر اساسی در جامعه شود. فقط یادتان باشد شرکت استارت آپ صرفا در حوزه‌ی تکنولوژی و فناوری اطلاعات فعالیت نمی‌کند. پس از همین ابتدا باید بدانیم با مفهومی بسیار گسترده‌تر سروکار داریم که می‌تواند صنایع و حوزه‌های بسیاری را پوشش دهد.

اگر نگاهی به کسب‌وکارهای معمول بیندازیم، می‌بینیم که انگار همه از یک نسخه کپی کرده‌اند. یعنی سعی کرده‌اند دقیقا در مسیری حرکت کنند که قبلا یک شرکت دیگر حرکت کرده و موفق شده است. اما آنچه باعث به وجود آمدن استارتاپ می‌شود کاملا با این روند متمایز است. چرا که صاحبان یک استارت آپ به دنبال خلاقیت هستند. آن‌ها کسب‌وکارشان را در یک شکل و شمایل تازه معرفی می‌کنند. افزون بر خلاقیت نام استارت آپ‌ها با مفهومی به نام تکرار و سرعت هم گره خورده است. صاحبان یک شرکت نوپا و نوآور از طریق مشتریان و مصرف‌کنندگان خود سعی در تکرار محصول یا ایده‌ی خود دارند و در هر تکرار آن را بهبود می‌بخشند. این مسئله در نهایت موجب می‌شود سرمایه‌گذاران به سمت این ایده‌ها جذب شوند و تامین مالی آن‌ها را به عهده بگیرند.

تعریف استارتاپ در لغت‌نامه‌ها و از زبان بزرگان

  • آکسفورد: شرکتی که تازه شروع به کار کرده است.
  • کمبریج: کسب‌و‌کاری جدید؛ فعالیت‌هایی مرتبط با شروع یک کسب‌وکار جدید.
  • مریام وبستر: ۱- عمل یا موقعیتی برای راه‌اندازی یا به حرکت‌درآوردن. ۲- شرکت تجاری نوپا.
  • تزاروس:‌ به وجود آوردن کسب‌وکار،‌ سازمان یا پروژه.
  • لانگمن:‌ ۱- شرکتی که به تازگی تاسیس شده است.۲- عمل یا فرایند آغاز چیزی.
  • ویکی‌پدیا: شرکت یا پروژه‌ای که یک کارآفرین عهده‌دار آن می‌شود تا یک مدل تجاری مقیاس‌پذیر را جستجو کند، توسعه دهد و اعتبار بخشد.
  • فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز به جای واژه‌ی استارت آپ، اصطلاح «آغازگری بهره‌برداری» را پیشنهاد کرده است. هم‌چنین این تعریف را هم ارائه کرده است: مرحله‌ای پس از تاریخ بهره‌برداری اولیه که در طی آن ظرفیت و کیفیت تولید به میزان قابل قبول برسد.
  • استیو بلانک (کارآفرین): استارتاپ یک سازمان موقت است که برای مدل‌های تجاری مقیاس‌پذیر و قابل تکرار استفاده می‌شود.
  • اریک ریس (کارآفرین): یک نهاد انسانی است که به منظور ارائه‌ی محصولات و خدمات جدید در شرایط عدم قطعیت حداکثری طراحی شده است.
  • دیو مک‌کلور (کارآفرین):‌ شرکتی که در خصوص محصولاتش، مشتریانش و نحوه‌ی کسب درآمدش دچار سردرگمی است (اطمینان ندارد).
  • مرکز کسب‌وکارهای کوچک آمریکا (USSBA): این سازمان استارتاپ را فراتر از شرکتی توصیف می‌کند که تازه کار خود را شروع کرده است. چنین مشاغلی بر محور فناوری استوارند و به لحا‌ظ رشد، سرعت بالایی دارند.

هرکس تعریفی شخصی از استارت آپ دارد که تقریبا تمام این تعاریف اشتباه‌اند.

الکس ویلهم

دوره‌ی حباب دات کام چیست و چه تأثیری در پیدایش استارتاپ‌ها داشت؟

حالا بیایید کمی جزئی‌تر به عامل پیدایش استارتاپ‌ها بپردازیم. راستی چه شد که عده‌ای به این فکر افتادند مدل کسب‌وکارهای خود را که معمولا یک کپی‌برداری صرف از سایرین بود تغییر دهند؟‌ بخش عمده‌ای از این داستان به دوره‌‌ی حباب دات کام (Dot-com Bubble) برمی‌گردد. در دهه‌ی ۹۰ موجی راه افتاد به نام دات کام. ظهور فناوری در آن دوران موجب شد شرکت‌های بسیاری به فکر بیفتند و ارزش سهام خود را در بورس افزایش دهند. همین‌جا بود که برای استارتاپ در بازار بورس جایی باز شد. در آن دوران تاسیس شرکت‌های استارتاپ جدید در زمینه‌ی تکنولوژی بسیار رایج شد و تعداد این شرکت‌ها افزایش پیدا کرد.

در سمت مقابل سرمایه‌گذاران هم اشتیاق فراوانی در سرمایه‌گذاری در این استارتاپ را داشتند. از این رو شرکت‌های دات کام در تامین بودجه کار بسیار آسانی پیش رو داشتند. تب این گونه شرکت‌ها به حدی بالا گرفته بود که بعضی شرکت‌ها با اضافه کردن عنوان فناوری و اینترنت به زمینه فعالیت‌های خود (یا به عبارتی، اضافه کردن پیشوند E به ابتدای نام شرکت و یک پسوند .com به پایان نام شرکت) با رشد فزاینده‌ی ارزش سهام‌شان مواجه می‌شدند.

یک مسئه‌ی دیگر را هم افزون بر این اتفاق‌ها در نظر بگیرید. عرضه اولیه عمومی یا IPO راهی است که شرکت‌ها می‌توانند از طریق آن وارد بازار بورس شوند و منابع مالی خود را تدوین کنند. در زمان رونق دات کام، عرضه اولیه شرکت‌های فناوری رشدی چندبرابری داشت. دلیلش هم مشخص است. استارتاپ‌هایی که حتی درآمدی نداشتند صف کشیدند تا سریع سهام خود را در بازار بورس عرضه کنند. آن‌ها می‌خواستند از این طریق به سرعت سرمایه‌گذاران را به خود جذب کنند. اما چندان هم در این امر موفق نبودند.

اما این شرکت‌ها برنامه‌ی مدونی برای ثبات درآمدشان نداشتند. نتیجه چه بود؟ فروپاشی بسیاری از این شرکت‌ها. در نهایت هم این حباب پس از حدود ده سال ترکید و خیلی‌ها را با خودش غرق کرد. اما چند شرکت از آن مخمصه و گرداب زنده بیرون آمدند که اکنون غول‌های عرصه‌ی تجارت‌اند. مثل آمازون و Ebay. همین امر سرمایه‌گذاران را قلقلک می‌دهد همیشه برای سرمایه‌گذاری در یک شرکت استارتاپ تمایل نشان دهند!

فرهنگ استارتاپی به چه معنا است؟

با شنیدن اصطلاح فرهنگ استارتاپی چه مفاهیمی به ذهن‌تان خطور می‌کند؟ بگذارید این مبحث را این‌گونه آغاز کنیم. پیش‌تر و در بعضی از شرکت‌ها، کارکنان یک شرکت می‌توانستند یک روز در هفته لباسی غیر از لباس فرم در محل کارشان بپوشند. اما اکنون در استارتاپ‌ها و کسب‌وکارهای مدرن شرایط متفاوت است. به طوری که در تمام روزهای هفته می‌توان همین طرح را پیاده کرد. همین مسئله نشان می‌دهد که محیط کار یک شرکت نوآور محیطی کمتر رسمی است و بافت و جو آن متفاوت از چیزهایی است که تاکنون در مشاغل سنتی‌مان دیده‌ایم.

می‌دانیم یکی از ارکان استارت آپ خلاقیت و ایده‌پردازی است. چنین به نظر می‌رسد که فعالیت در محیطی آرام، دوستانه و شاداب می‌تواند بر این فاکتور اثری مثبت بگذارد. آمازون و مسترکارد نمونه‌های موفقی از کسب‌وکارهایی هستند که فرهنگ استارتاپی را در مسیر رشد و توسعه‌ی خود پیاده کردند. چنین محیط و فرهنگی به کارکنان اجازه می‌دهد که به جای آن که پایبند تشریفات و ظواهر باشند، بیشتر انرژی و ذهن خود را به سمت کسب‌وکار معطوف کنند.

در فرهنگ استارتاپی به مسائلی مثل حرف زدن و ارتباط گرفتن کارمندان با هم‌دیگر هم بسیار توجه شده است. اگر شما هم تابه‌حال در اداره‌ای با تشریفات و ضوابط خشک کار کرده باشید، می‌دانید که ارسال ایمیل برای انجام یک درخواست ساده چقدر خسته‌کننده و فرساینده است. اما در محیط‌هایی با فرهنگ استارتاپی کارمندان از سرویس‌های ارسال پیام درون‌شرکتی استفاده می‌کنند. آن‌ها می‌توانند در این محیط درست مثل مکالمات روزمره و عادی خود با هم‌دیگر ارتباط بگیرند و به این ترتیب در فضایی کاملا مثبت و پویا قرار بگیرند.

انواع استارتاپ

معرفی انواع شرکت استارتاپ

اگر سرمایه‌گذاری قصد داشته باشد در یک پروژه استارتاپ سرمایه‌گذاری کند، لازم است که پیش از انجام این کار تحقیقات گسترده‌ای انجام دهد. هرچه که باشد آن سرمایه‌گذار، دارایی‌اش را از سر راه نیاورده است که بخواهد با سرمایه‌گذاری در پروژه‌ای که موفقیت یا عدم موفقیت در آن نامعلوم است همه‌چیز را به باد دهد. پس بهتر است ابتدا با انواع استارتاپ آشنا شود. برای این که زحمت‌تان را کم کنیم، همین‌جا به شش نوع مختلف استارت آپ و شرکت نوپا اشاره می‌کنیم تا روند انتخاب پروژه برای شما آسان‌تر شود.

استارتاپ‌های سبک زندگی

در این مدل از استارت آپ‌ها، علایق و سلایق بنیان‌گذاران و موسسان بسیار مهم و اساسی است. چرا که این علایق فلسفه‌ی ایجاد شرکت را تشکیل می‌دهد. پس موسسان چنین کسب‌وکارهایی، سعی می‌کنند از علایق خود کسب درآمد کنند. چطور؟‌ مثلا اگر فردی به موسیقی علاقه داشته باشد، یک فروشگاه برای فروش ادوات موسیقی تاسیس می‌کند و در آن در کنار پرداختن به علاقه‌اش،‌ کسب درآمد هم می‌کند. پس چنین مشاغلی بر پایه‌ی سبک زندگی کارآفرین‌ها زاییده می‌شوند. گاهی سرمایه‌گذاران می‌توانند که علایق مشترکی میان خود و موسسان کسب‌وکار پیدا کنند. همین مسئله یک حلقه‌ی محکم و قوی ایجاد می‌کند که آن‌ها را به هم پیوند می‌دهد. نتیجه‌ی آن هم ممکن است به رشد و بهبود سریع‌تر کسب‌وکار منتهی شود. اگر قصد سرمایه‌گذاری در استارتاپ سبک زندگی دارید، به دنبال علایق مشترک خود با کارآفرین باشید.

استارتاپ‌های کسب‌وکارهای کوچک

گاهی پیش می‌آید که شخصی ایده‌ای در ذهن خود دارد که می‌تواند پول‌ساز باشد. اما در ابتدا در خصوص مقیاس‌پذیری ایده‌اش هیچ برنامه‌ای ندارد. منظور از مقیاس‌پذیری این است که صاحبان چنین کسب‌وکارهایی از همان ابتدا به دنبال آن هستند که مشاغل خود را در آینده گسترش دهند و در مقیاسی وسیع‌تر کسب‌وکارشان را اداره کنند. نمونه‌ی چنین مشاغلی دوروبرمان زیاد است. مثل سوپرمارکت‌ها یا خواروبارفروشی‌هایی که صرفا محلی هستند برای امرار معاش و گذران زندگی. چنین کسب‌وکارهایی مدت‌هاست که رشد محسوسی را به خود ندیده‌اند. سرمایه‌گذاری در این مدل استارتاپ مبالغ کمتری را نیاز دارد. اما همین کسب‌وکارهای کوچک می‌توانند بعدها هدف‌مندتر شوند و به مقیاس‌پذیری هم فکر کنند. در آن صورت خوشا‌به‌حال سرمایه‌گذاری که از آغاز با این کسب‌وکار همراه بوده است.

استارتاپ‌‌های مقیاس‌پذیر

این مدل از استارتاپ‌ها درست برخلاف مدل قبلی هستند. یعنی پیش از آنکه ایجاد شوند، برنامه‌های گسترده و هدف‌مندی برای رشد آن‌ها در نظر گرفته شده است. البته لازمه‌ی ایجاد چنین استارت آپ‌هایی آن است که از ابتدا تحقیقات کاملی در خصوص روند کسب‌وکار انجام شود. سرمایه‌گذاری در این نوع از استارتاپ با توجه به وسعت کسب‌وکار و هم‌چنین پلن‌ها و برنامه‌های پیش‌رو متغیر خواهد بود. اگر این کسب‌وکار با موفقیت پیش برود، سود فراوانی به سرمایه‌گذاران خواهد رسید.

استارتاپ‌های اجتماعی

این مدل از استارت‌ آپ‌ها با مدل‌های پیشین تفاوت دارند. چرا که صاحبان آن‌ها دغدغه‌مندند. یعنی دنبال کسب درآمد نیستند (که البته اگر سودی هم از این طریق به دست آورند چه بهتر). اما موسسین این‌گونه مشاغل به دنبال آن هستند که با ایده‌های خود دنیا را جای بهتری کنند. ایجاد تغییرات مثبت و مفید، مسئله‌ای است که موجب می‌شود برخی از افراد مشاغلی جدید را تاسیس کنند. شاید این مسائل دغدغه‌ی یک سرمایه‌گذار هم باشد. نتیجه‌ی این امر یک همکاری موثر خواهد بود و باعث گسترش استارت آپ می‌شود.

استارتاپ‌های مربوط به شرکت‌های بزرگ

این‌گونه مشاغل با سرمایه‌های زیادی تاسیس می‌شوند. معمولا محصول یا خدماتی نوآورانه دارند و آن‌ها را در سطحی کلان گسترش می‌دهند. جذب مخاطب‌های بیشتر درآمد و سودهای بیشتری برای این‌گونه مشاغل به دنبال دارد. در میان سرمایه‌گذاران استارتاپی، هستند کسانی که ریسک چنین سرمایه‌گذاری‌هایی را به جان می‌خرند. در عوض پس از مدتی، می‌توانند پای‌شان را بیندازند روی پای دیگر و صفرهای حساب بانکی‌شان را بشمارند.

استارتاپ‌های قابل خرید

جالب است که برخی از افراد تفکری متفاوت دارند. آن‌ها به کمک خلاقیت و نوآوری، استارتاپی راه می‌اندازند تا پس از فروش آن در آینده، بتوانند به سود برسند. در این استارتاپ‌ها خبری از توسعه‌ی کسب‌وکار نیست. بلکه این افراد ایده‌های خود را پرورش می‌دهند و آن را می‌فروشند. کار جالبی به نظر می‌رسد ولی مشخص است که دشوار است و هر کسی از عهده‌ی انجام آن برنمی‌آید. ایده‌ها می‌توانند چنان جذاب باشند که در مدتی کوتاه به فروش بروند اما اگر جذابیتی برای مخاطبان هدف نداشته باشند، روی دست صاحبان‌شان باد می‌کنند.

ویژگی‌های منحصر به فرد یک استارتاپ (Startup) یا شرکت نوپا چیست؟

استارت آپ را می‌توان از چند منظر بررسی کرد. در این میان ویژگی‌هایی برای یک شرکت نوآور برشمرده می‌شود که لازم است با آن‌ها آشنا شویم. هرچند ویژگی‌های مهمی مانند خلاقیت و نوآوری، سن کسب‌وکار، مقیاس‌پذیری و تکرارپذیری مواردی هستند که می‌توانند یک استارت آپ  را تعریف کنند؛ اما اکنون سه مورد مهم‌تر و تخصصی‌تر را در این زمینه بررسی می‌کنیم که قابل تامل هستند.

  • مکان فعالیت
  • ساختار اداری و قانونی
  • تامین سرمایه

مکان فعالیت یک استارتاپ

آنچه اکنون از استارتاپ در ذهن بسیاری از ما نقش بسته‌، با کسب‌وکار آنلاین گره خورده است. اما حقیقت این است که مکان فعالیت می‌تواند دفتر، خانه و یا فروشگاه‌ باشد. مکان فعالیت، ارتباط کاملا مستقیمی با نوع شرکت نوپا دارد. اگر محصولی دارید که لازم است مشتریان آن را به صورت فیزیکی ببیند،‌ بهترین کار آن است که کسب‌وکارتان در جایی باشد که بتوانید اجناس خود را در ویترین در معرض دید عموم بگذارید. اما اگر یک برنامه‌نویس هستید که رزومه‌ی کاری شما در محیط اینترنت قابل دسترسی است، نیازی به دفتر فیزیکی ندارید و می‌توانید از طریق اینترنت کارتان را دنبال کنید.

ساختار قانونی و اداری یک استارتاپ

ساختار قانونی و حقوقی شرکت‌ها با توجه به شرایط کاری و هم‌چنین تعداد نفرات می‌تواند که متفاوت باشد. مثلا مالکیت انحصاری برای شخصی که خود به تنهایی یک کسب‌وکار را راه می‌اندازد و خودش هم نقشی کلیدی در پیشبرد امور و اهداف شرکت دارد مناسب است. ساختار شراکتی نیز می‌تواند گزینه‌ای دیگر برای مشاغلی باشد که چندین نفر در آن مالکیت مشترک دارند. در مواردی هم استارتاپ‌ها در قالب شرکت‌های با مسئولیت محدود (LLC) ثبت می‌شوند. این ساختار می‌تواند مسئولیت‌های فردی را با توجه به میزان سرمایه مشخص کند و از این رو برای بسیاری از سرمایه‌گذاران مناسب‌ترین گزینه است.

مدل جذب سرمایه

ایده‌های ناب و خلاقانه برای عملی شدن یک استارتاپ، نیازمند تامین سرمایه هستند. در ابتدا صاحبان ایده‌ها سرمایه‌ را از طریق خانواده یا دوستان تامین می‌کنند. سرمایه‌گذارانی هم وجود دارند که با علم به پرریسک بودن استارتاپ‌ در این پروژه‌ها سرمایه‌گذاری می‌کنند. برخی از کسب‌وکارها هم ممکن است از طریق دریافت وام و تسهیلات به ایده‌های خود جامه‌ی عمل بپوشانند. اما اگر بخواهیم روند جذب سرمایه در یک استارتاپ را از ابتدا تا تبدیل شدن به یک شرکت عمومی دنبال کنیم می‌توانیم این فرایند را در چهار گام زیر خلاصه کنیم.

  • بوت استرپ یا خودگردانی به معنای عدم نیاز به جذب سرمایه‌ی اضافی در ابتدای کار
  • سرمایه‌گذاری بذری از طریق افرادی نظیر سرمایه‌گذاران فرشته
  • دوره‌های سرمایه‌گذاری سری A، B، C‌ و D.
  • عرضه‌ عمومی اولیه (ipo)

تامین سرمایه یک استارتاپ چگونه انجام می‌شود؟

سرمایه‌گذاری در استارتاپ

استارتاپ‌ها را می‌توان از دو بعد نگاه کرد. یکی از دید افرادی که ایده‌ای در سر دارند و در واقع دغدغه‌ی ایجاد یک شرکت استارت آپ را دارند. و دیگری از منظر سرمایه‌گذارانی که دوست دارند دارایی خود را در چنین شرکت‌هایی سرمایه‌گذاری کنند. ارتباط میان این دو گروه در شکل‌گیری یک استارتاپ بسیار مهم است. در ادامه مراحل جذب سرمایه یک شرکت استارتاپ را تا رسیدن به بازار بورس دنبال می‌کنیم.

۱- بوت استرپ: جیب‌ شما بانک مرکزی است!

برای شروع نخستین مرحله از تامین سرمایه استارتاپ، بهتر است به پس‌انداز خود نگاه کنید. به بودجه‌ی شخصی خود متوسل شوید تا بتوانید هزینه‌های خود را در ابتدا از این طریق تامین کنید. چرا که جذب سرمایه‌ی خارجی در همان ابتدا کار سختی است و البته در برخی از استارتاپ‌ها منطقی و عقلانی به نظر نمی‌رسد. هرچه از همان ابتدا به عنوان سود به دست آوردید، مجددا وارد چرخه‌ی کسب و کار کنید. این کار را باید مدام انجام دهید تا استارتاپ از این مرحله خارج شود و وارد یک فاز جدید شود. پس در این مرحله هنوز ارتباطی میان شما و سرمایه‌گذاران وجود ندارد. این شیوه‌ی تامین سرمایه استارتاپ مزایا و معایبی دارد که می‌توان به چند نمونه از آن‌ها اشاره کرد:

مزایا

  • تامین هزینه‌ها بدون بدهی در همان ابتدا می‌تواند یک گام محکم و اساسی باشد.
  • تمام سودتان را می‌توانید مجدد به چرخه‌ی کسب‌وکار تزریق کنید.
  • الزامات خرج کردن سرمایه با خود شماست. یعنی چون سرمایه برای خودتان است می‌توانید آن را مطابق با متر و معیارهای خودتان خرج کنید؛ نه بر اساس قواعد سرمایه‌گذار.

معایب

  • وقتی تمام سرمایه‌ی اولیه را از جیب خودتان پرداخته‌اید، تمام خطرات و ریسک‌های مرتبط با امور مالی نیز متوجه خودتان خواهد بود.
  • ممکن است زمان زیادی طول بکشد تا بتوانید سرمایه‌ی خود را به اندازه‌ای برسانید که منبع مهمی برای تامین هزینه‌های شما باشد. باید حسابی فداکاری کنید و از هزینه‌های اضافی بزنید. از دست دادن زمان در شروع یک کسب‌وکار می‌تواند شما را عقب بیندازد.
  • اگر سرمایه‌ی اولیه‌تان کم باشد، قطعا گزینه‌های پیش‌ روی شما برای راه‌اندزی استارتاپ اندک خواهد بود.

۲- سرمایه‌گذاری بذری: چرا راه دور می‌روید؟

در این مرحله شما کمی پا را فراتر می‌گذارید و به سراغ خانواده یا دوستان‌تان می‌روید. همین جا مشخص می‌شود که قرار نیست سرمایه‌ی هنگفتی از این افراد بگیرید. البته این کار چندان هم ساده نیست و به اطرافیان‌تان بستگی دارد. ممکن است در اطراف خود افرادی را بشناسید که نه تنها شما را به کسب‌وکارتان تشویق می‌کنند، بلکه حاضرند به لحاظ مالی هم حمایت‌تان کنند.

البته در این مرحله دقت کنید که باید جانب احتیاط را رعایت کنید. یعنی لازم است توضیحات لازم را در مورد کارتان به خانواده یا دوستان خود ارائه کنید. لازم است شرایط بازپرداخت مبلغ را به صورت کاملا شفاف و واضح توضیح دهید. هم‌چنین باید از همان ابتدا به فکر روش‌های جایگزین برای بازپرداخت هم باشید. حساب حساب است و کاکا برادر؛ پس باید این مسائل به صورت کتبی نوشته شود. می‌بینید که در این مرحله کم‌کم سروکله‌ی سرمایه‌گذاران پیدا می‌شود.

مزایا

  • شما از کسانی پول می‌گیرید که به آن‌ها اعتماد دارید و این مسئله به شما آرامش می‌دهد.
  • اهداف و چشم‌اندازهای شما برای خانواده یا دوستان‌تان اهمیت دارد.
  • در این شرایط نیازی نیست مالکیت شرکت‌تان را با دیگران شریک شوید.

معایب

  • بسیاری دوست دارند مرز مشخصی میان زندگی و شغل‌شان وجود داشته باشد. امان از وقتی که کسب‌وکارتان به در بسته بخورد، در آن صورت روابط‌تان با دوستان و آشنایان نیز تیره‌وتار خواهد شد.
  • ممکن است اطرافیان با شما رودربایستی داشته باشند و قدرت نه گفتن را نداشته باشند. این امر می‌تواند آثار زیان‌باری را در ادامه به دنبال داشته باشد.
  • ممکن است طرح شما از دید اطرافیان مشکلات و معایبی داشته باشند. اما آن‌ها نتوانند به راحتی این مسائل را با شما در میان بگذارند. حتی ممکن است نتوانند به آسانی پیشنهادات خود را با شما مطرح کنند و مردد باشند.

سرمایه‌گذاران فرشته

سرمایه‌گذاران فرشته (Angel Investor) در این مرحله از تامین سرمایه استارتاپ می‌توانند به داد کارآفرین برسند و شاید به همین دلیل است که می‌توان آن‌ها را فرشته‌ی نجات یک استارتاپ دانست. این دسته از سرمایه‌گذاران معمولا در محدوده‌ی دوستان و آشنایان کارآفرین پیدا می‌شوند. تامین سرمایه توسط این افراد می‌تواند به صورت یک‌باره باشد. یعنی یک بار در آغاز وجهی را به کارآفرین می‌دهند. اما این تزریق وجه می‌تواند ادامه‌دار باشد تا کارآفرین بتواند به کمک این مبالغ مراحل دشوار و ابتدایی استارتاپش را جلو ببرد.

این شیوه‌ی سرمایه‌گذاری استارتاپ ریسک بالایی دارد. به همین دلیل است که فرشته‌ها معمولا تنها ۱۰٪ از سبد سرمایه‌گذاری خود را به چنین کسب‌وکارهایی اختصاص می‌دهند. سرمایه‌گذاران فرشته را می‌توان دسته‌ی مقابل سرمایه‌گذاران خطرپذیر دانست که در ادامه به آن‌ها هم خواهیم پرداخت. سرمایه‌گذاران فرشته برای تامین مالی معمولا روی منابع خود تمرکز می‌کنند و مانند سرمایه‌گذاران خطرپذیر نیستند که سرمایه را از سایر سرمایه‌گذاران جمع‌آوری کنند و سپس به استارتاپ تزریق کنند. سرمایه‌گذاران فرشته همان‌طور که نامشان پیداست، در مراحل اولیه‌ی یک استارتاپ می‌توانند نقشی کلیدی را ایفا کنند.

مزایا

  • این افراد به دنبال بازگشت سرمایه هستند نه بازپرداخت مبلغ.
  • این شیوه در مقایسه با گرفتن وام، ریسک کمتری دارد.
  • سرمایه‌گذاران فرشته به کسب‌وکارهایی پول می‌دهند که ممکن است وام‌دهندگان از انجام آن صرف‌نظر کرده باشند.

معایب

  • شما در این شیوه بخشی از کنترل خود را از دست خواهید داد. چرا که فرشته‌ها صاحبان سهام می‌شوند و حقوقی خواهند داشت.
  • سود به‌دست‌آمده باید با این افراد تقسیم شود.
  • بخشی از مالکیت‌تان از دست خواهد رفت.

۳- دوره‌های سرمایه‌گذاری سری A‌ تا D: خطرپذیران بشتابید!

در این مرحله از سرمایه‌گذاری در استارتاپ، با چهار گروه سروکار داریم که به صورت مختصر به ویژگی‌های هر یک می‌پردازیم. اما ویژگی مشترک هر یک از این چهار دوره این است که با آغاز این فاز، سروکله‌ی سرمایه‌گذاران جسور و خطرپذیر پیدا می‌شود.

سرمایه‌گذاران سری A

پس از تامین مالی بذری، کارآفرین باید به سراغ سرمایه‌گذاران سری A برود. اما این کار مستلزم انجام اموری مشخص است. مثلا باید یک برنامه‌ی تجاری دقیق داشته باشد تا سرمایه‌گذار بتواند روی کسب‌وکار حساب کند. روند رشد کاربران و درآمد و سایر عوامل مهمی که با استارتاپ ارتباط دارند باید مشخص شود.

در این مرحله قرار نیست کارآفرین اثبات کند که طرح‌ تجاری‌‌اش دارد عمل می‌کند. مهم این است که سرمایه‌گذار متقاعد شود کسب‌وکار، پتانسیل رشد سریع را دارد.

سرمایه‌گذاران سری B

یک مرحله جلوتر می‌رویم. در این مرحله بازار به استارتاپ واکنش نشان داده است. کارآفرین با مخاطب‌ها و مشتریانی مواجه می‌شود که ممکن است کالا یا خدمات را پذیرفته و پسندیده باشند. یک سرمایه‌گذار سری B با قدم‌هایی مطمئن در این نقطه می‌تواند وارد استارت آپ شود. اگر شرکت نوپا بتواند با تزریق منابع مالی رشدی شارپی را تجربه کند، سرمایه‌گذار معطل نمی‌کند و این لطف را در حق کارآفرین و البته خودش می‌کند.

این مرحله با افزایش مشتری اتفاق می‌افتد. افزایش مشتری هم افزایش کارمندان و ابعاد کسب‌وکار را به دنبال دارد.

سرمایه‌گذاران سری C

اگر فعالیت تا جایی پیش رفته باشد که کسب‌وکار با موفقیت رشد کرده و به خوبی مسیر خود را شناخته باشد، وقت آن رسیده است که سرمایه‌گذاران سری C در این مسیر با کارآفرین همراه شوند. شرکت نوآور در این مرحله باید توانایی حضور و ارائه‌ی محصولات و خدمات را در بازارهای جدید داشته باشد. در همین حین است که کم‌کم علاقه به افزایش ارزش شرکت پدیدار می‌شود. چرا که این کار می‌تواند منجر به جذب افراد بیشتر یا عرضه‌ی عمومی استارتاپ در بازار بورس شود.

در این گام محصولات‌ توسعه پیدا می‌کند و حتی می‌توان به حضور در عرصه‌ی بین‌المللی نیز فکر کرد.

سرمایه‌گذاران سری D

این مرحله از سرمایه‌گذاری در استارتاپ ممکن است در پی دلایل متنوعی صورت گیرد. مثلا ممکن است کارآفرین به دلیل عرضه‌ی عمومی بخواهد ارزش شرکت خود را افزایش دهد. حتی ممکن است صاحبان استارتاپ متوجه شوند که پتانسیل رشد آن‌ها بیشتر است و هنوز به مرحله‌ی موردانتظار خود نرسیده‌اند. همان‌طور که دیدید از ابتدا تا این مرحله، گام‌های متعددی طی شد. پس جای تعجب نیست اگر شرکت‌های کمی به این مرحله می‌رسند. می‌توان این مرحله را مرحله‌ی نیمه‌نهایی یک رقابت جدی دانست. جایی که برنده، می‌تواند برای کسب مقام اول، وارد رقابت با برنده‌ای دیگر شود.

البته یک مرحله‌ی دیگر هم پس از این مرحله وجود دارد که کمی غیرمعمول است و به سرمایه‌گذاری سری E معروف است. این مرحله هم ممکن است در پی دلایل مرحله‌ی قبلی انجام شود. یا حتی ممکن است شرکت هم‌چنان تمایل داشته باشد که در حالت خصوصی بماند. اما در نهایت پس از این فاز، مراحل عرضه‌ اولیه عمومی آغاز می‌شوند.

سرمایه‌گذاران خطرپذیر

در تمامی این چهار سری، سرمایه‌گذاران خطرپذیر می‌توانند با سرمایه‌گذاری در استارتاپ، کارآفرین را یاری کنند. این نوع از سرمایه‌گذاران به صورت خصوصی فعالیت می‌کنند. آن‌ها به سراغ تامین مالی مشاغل نوپایی می‌روند که به بازار سهام دسترسی ندارند. اما چرا نام این افراد سرمایه‌گذاران خطرپذیر است؟‌

پیش‌تر گفتیم که یکی از ویژگی‌های استارتاپ، عدم قطعیت آن در موفقیت است. از همین رو بسیاری از مواقع سرمایه‌گذاران خطرپذیر برخلاف انتظارات خود از سرمایه‌گذاری، شکست می‌خورند. این افراد از آغاز به سراغ استارتاپ‌ها نمی‌روند. در واقع آن‌ها به دنبال مشاغلی هستند که مدتی پیش راه‌اندازی شده‌اند و اکنون در پی تجاری‌سازی ایده‌های خود هستند. شرکت‌هایی که می‌توانند با پول این سرمایه‌گذاران، مراحل رشد را به سرعت طی کنند و به موفقیت برسند.

سمت دیگر این تیغ دولبه‌ی سرمایه‌گذاری، موفقیت استارتاپ است که می‌تواند سرمایه‌گذار را حسابی از این امر منتفع کند. این افراد در استارت آپ‌هایی شرکت می‌کنند که در آن‌ها پتانسیل بالایی برای رشد وجود دارد. پس گام مهم سرمایه‌گذاری برای این افراد، یافتن شرکت‌هایی با اهداف متعالی و آینده‌ای روشن است.

مزایا

  • بازده سرمایه‌گذاری جسورانه در استارتاپ از طریق پرداخت حقوق صاحبان سهام انجام می‌شود.
  • اگر یک استارتاپ به سرمایه‌ی بالایی نیاز داشته باشد، سرمایه‌گذاران خطرپذیر می‌توانند این کار را تقبل کنند. در حالی که ممکن است دیگر تامین‌کنندگان از انجام این کار سر باز زنند.
  • رشد سریع و گسترده از طریق بودجه‌ی بانک‌ها و سایر موسسات امکان پذیر نیست ولی سرمایه‌گذاران جسور مبلغ لازم را در اختیار کارآفرین قرار می‌دهند. 

معایب

  • این سرمایه‌گذاران ممکن است جزو اعضای هیئت‌مدیره شوند. پس در ازای سرمایه‌ای که کارآفرین به دست می‌آورد بخشی از کنترل شرکت را از دست خواهد داد.
  • اگر استارتاپی توانایی رشد سریع را نداشته باشد، سرمایه‌گذاران خطرپذیر سراغ آن نخواهند رفت.

۴- عرضه عمومی اولیه: به بازار بورس خوش آمدید

IPO یا عرضه اولیه سهام برای بورسی‌ها اصطلاحی آشناست. فرایندی است که طی آن شرکت‌هایی که تاکنون به صورت خصوصی فعالیت می‌کردند، برای نخستین بار پا به بازار بورس می‌گذارند. این پدیده منجر به عمومی شدن شرکت می‌شود. پس این امکان فراهم می‌شود که استارتاپ از این به بعد سرمایه‌ی خود را از منابع دولتی جمع‌آوری کند. در این مسیر یک شرکت باید این گام‌ها را طی کند تا بتواند به صورت عمومی در بورس عرضه شود:

  • ارائه‌ی پیشنهاد
  • پذیره نویسی
  • تشکیل تیمی متشکل از پذیره‌نویسان، وکلا،‌ حسابداران رسمی و کارشناسان کمیسیون بورس و اوراق  بهادار
  • ارائه‌ی مستندات و مدارک به منظور تشکیل پرونده
  • بازاریابی و به‌روزرسانی به منظور تخمین تقاضا و تعیین قیمت پیشنهادی برای عرضه
  • تشکیل هیئت‌مدیره به منظور ارائه‌ی گزارش‌های اطلاعات مالی و حسابداری به صورت سه‌ ماه یک‌بار
  • صدور اولیه‌ی سهام که سرمایه‌ی حاصل از آن در ترازنامه به عنوان حقوق صاحبان سهام درج می‌شود.

پس از طی کردن این مراحل، سهام شرکت استارتاپ هم مانند دیگر شرکت‌های بورسی از طریق تابلوهای معاملاتی دادوستد خواهد شد.

نکاتی برای سرمایه‌گذاران درباره مزایا و معایب سرمایه‌گذاری روی یک استارتاپ

سرمایه‌گذاران وقتی تصمیم می‌گیرند در یک استارتاپ سرمایه‌گذاری کنند، با سوال‌های زیادی مواجه می‌شوند. این کار می‌تواند با مزایا و معایبی همراه باشد و طبیعتا ریسک‌هایی هم در این میان وجود دارد. از جمله بزرگ‌ترین معضلاتی که در این میان وجود دارد این است که بسیاری از سرمایه‌گذاران سرمایه‌ای در اختیار دارند ولی اصلا نمی‌دانند در چه استارتاپی باید سرمایه‌گذاری کنند. آمار و ارقام نشان می‌دهد که تعداد زیادی از شرکت‌ها هرگز موفق به رسیدن به مرحله‌ی عرضه اولیه عمومی نمی‌شوند. عدم موفقیت استارتاپ به منزله‌ی از بین رفتن سرمایه‌ی سرمایه‌گذار است.

ریسک‌ها

  • عدم تحقق انتظارات و پیش‌بینی‌ها و به طور کلی ارزیابی نادرست از استارتاپ
  • عدم هماهنگی میان سرمایه‌گذار و سرمایه‌پذیر
  • افزایش هزینه‌های استارتاپ نسبت به هزینه‌های تخمین‌زده‌شده
  • تخمین نادرست در زمان رسیدن به بازدهی
  • عدم اطمینان از سودآوری شرکت به دلیل عدم وجود سوابق درآمدی استارتاپ
  • عدم توانایی تامین بودجه‌ی مازاد در مواقع ضروری که منجر به عدم پرداخت دیون و بدهی‌ها خواهد شد.
  • ریسک‌های مرتبط با کلاه‌برداری و استارتاپ‌های جعلی
  • از دست دادن بازار رقابت در مقابل استارتاپ‌هایی که با سرمایه‌های بیشتری فعالیت خود را آغاز کرده‌اند.
  • سایر ریسک‌های پنهان که ممکن است در حین کار به وجود آیند.

مزایا

  • سودآوری فراوان در صورت رسیدن استارت آپ به مراحل بالاتر کسب‌وکار
  • تبدیل شدن به سهام‌دار شرکت
  • عضویت در هیئت‌مدیره‌ی شرکت نوآور
  • تسلط بر شرکت (با توجه به نوع سرمایه‌گذاری استارتاپ) و اتخاذ تصمیم‌های تاثیرگذار به منظور موفقیت بیشتر شرکت
  • برخورداری از سهام ممتاز با حق رای
  • امکان سرمایه‌گذاری روی پروژه‌های دیگر در  صورت موفقیت در پروژه‌ی فعلی
  • گسترش سرمایه‌گذاری از طریق شرکت‌های زیرمجموعه‌

معایب

  • ریسک بالای سرمایه‌گذاری
  • امکان از دست رفتن تمام سرمایه در صورت اشتباهات و عدم استقبال کسب‌وکار از جانب مردم
  • عدم اطمینان از موفقیت پروژه در مراحل سرمایه‌گذاری اولیه
  • هزینه‌ فرصت (یعنی اگر سرمایه‌گذاران مبلغ سرمایه‌گذاری‌شده را در کسب‌وکاری دیگر هزینه می‌کردند به سودهای بالاتری می‌رسیدند.)
  • احتمال کاهش درصد مالکیت در صورت رقیق‌سازی شرکت و ورود سرمایه‌گذاران جدید
  • اثرگذاری کمتر در مقایسه با سرمایه‌گذارانی که حق رای بیشتری دارند (این مسئله می‌تواند در بازدهی سرمایه‌گذار اثرگذار باشد.)

مدت زمان تکوین و راه‌اندازی یک شرکت نوپا (startup) تا تبدیل شدن به یک شرکت بزرگ

بهتر است سرمایه‌گذاران مراحل راه‌اندازی یک استارت آپ را بدانند تا بهتر بتوانند نقطه‌ی ورود خود را مشخص کنند. یک کسب‌وکار جدید و خلاقانه با یک ایده‌ی جذاب کلید می‌خورد و در ادامه می‌تواند تا مراحل بالاتر نیز پیشرفت کند. مراحل ایجاد یک کسب‌وکار نوپا بسیار گسترده است. در این‌جا به طور خلاصه و به صورت کلی این مراحل را به چهار فاز تقسیم کرده‌ایم.

  • رشد و پرورش ایده: ایده باید آن‌قدر جذاب باشد که پس از عبور از فاز بوت استرپ، بتواند سرمایه‌گذاران بذری را به خود جذب کند. پس نه باید تکراری باشد و نه غیرقابل اجرا. البته قبل از این مرحله لازم است که کارآفرین تحقیقات لازم را انجام دهد. در نمودار رشد چوب هاکی نیز نخستین فاز همین ایده‌پردازی است. پس برای یک سرمایه‌گذار مهم است که بداند یک کسب‌وکار بر مبنای چه ایده‌ای فعالیت خود را آغاز کرده است.
  • ارائه‌ی محصول قابل اجرا: در این مرحله لازم است کارآفرین نمودی از ایده‌ی خود را نشان دهد. مخاطبان یک کسب‌وکار نوپا می‌توانند که پیشنهاداتی را به کارآفرین ارائه کنند و با بازخوردهای خود به او کمک کنند تا کیفیت محصولش را ارتقا دهد. در جریان این مرحله، معمولا رشد استارتاپ روندی ثابت دارد. این مرحله پیش نیاز مراحل بعدی است و کارآفرین باید در این گام چشم‌اندازی به مراحل بعدی داشته باشد.
  • جذب مشتری: در این مرحله استارتاپ به بلوغی رسیده است که می‌تواند برای مخاطبان خود جذاب باشد. این مرحله هم برای سرمایه‌گذار و هم برای کارآفرین شیرین است. چرا که هر دو می‌توانند حاصل کار خود را ببینند. این مرحله می‌تواند نقطه‌ی عطف یک استارتاپ باشد چرا که احتمال دارد در صورت شکست در این گام، استارت آپ از پایه منحل شود و منتفعین خود را متضرر کند. یک استارتاپ در این مرحله با سرعت بالایی رو به رشد حرکت خواهد کرد. هم‌چنین ممکن است با سرعت بالایی شکست بخورد. پس این گام بسیار کلیدی است.
  • پیشرفت‌های نهایی و بلوغ:‌ برخی از استارتاپ‌ها در مرحله‌ی قبلی گیر می‌کنند. یعنی در همان نقطه متوقف می‌شوند و از یک نقطه به بعد دیگر نمی‌توانند پیشرفتی در کار خود حاصل کنند. اما تعداد کمی از استارتاپ‌ها می‌توانند به این مرحله برسند و خود را به عنوان یک شرکت بزرگ و موفق به همگان معرفی کنند. شرکت‌های بزرگی را می‌توانید پیدا کنید که از یک مرحله به بعد رشدی تصاعدی را تجربه کرده‌اند. سرمایه‌گذاران به دنبال استارتاپ‌هایی هستند که از ابتدا این پتانسیل را دارند که به این نقطه برسند. پس طی کردن این مراحل همان‌قدر که برای بقا و موفقیت استارتاپ لازم است، برای سرمایه‌گذار نیز اهمیت دارد.

شاخص‌های موفقیت یک شرکت نوپا (Startup) که برای سرمایه‌گذاران حکم چراغ سبز دارد

کسب‌وکارهایی که از سایر مشاغل کپی می‌کنند، برای سرمایه‌گذاری گزینه‌های خوبی هستند. اما استارتاپ‌ها از آ‌ن‌ها جذاب‌ترند. چرا که این احتمال وجود دارد که در صورت موفقیت شرکت نوپا، سرمایه‌گذاری در استارتاپ به سود کلانی منتهی شود. اما چه شرکتی موفق است؟

از همان گام اولیه یعنی ایده‌پردازی، می‌توان دریافت که هرچه خلاقیت بیشتر باشد احتمال موفقیت هم بالاتر خواهد رفت. اما نکته این‌جاست که این کار نیازمند یک اجرای قوی و حرفه‌ای است. ایده‌ای که نتواند اجرا شود هیچ فایده‌ای نخواهد داشت. بنیان‌گذاران یک کسب‌وکار، اشراف به فضای کسب‌وکار، وقت گذاشتن برای رشد و توسعه‌ی استارتاپ، بازاریابی و تبلیغات هدف‌مند، آگاهی از چیستی و چرایی و فلسفه‌ی تاسیس استارتاپ، تحقیقات در خصوص اندازه‌ی بازار هدف و عواملی از این قبیل می‌توانند که در موفقیت یک کسب‌وکار نقش پررنگی داشته باشند.

افزون بر این عوامل، توجه به عوامل برون‌شرکتی نیز در موفقیت یک استارت آپ مهم است. فاکتور مهمی مانند خندق اقتصادی می‌تواند یک سرمایه‌گذار را هیپنوتیزم کند. آیا شما به عنوان یک سرمایه‌گذار، به شرکتی که راه‌های نفوذ رقبا را بسته است و همیشه چند گام از آن‌ها جلوتر است اعتماد نمی‌کنید؟‌ معلوم است که اعتماد می‌کنید. این ویژگی، خصیصه‌ی اصلی شرکت‌هایی است که در اطراف کسب‌وکار خود حاشیه‌ی امنی ایجاد کرده‌اند که مانع از رسیدن رقبا به جایگاه آن‌ها می‌شود. سرمایه‌گذاران می‌توانند این عوامل را در نظر بگیرند و از میان استارتاپ‌های موجود، یکی را برگزینند. اگر یک استارتاپ موفق شود، تمام عوامل درگیر را با خودش همراه می‌کند و آن‌ها هم از این پیشرفت منتفع خواهند شد.

چرا استارتاپ‌ها شکست می‌خورند؟

سرمایه‌گذاری در یک استارتاپ کار آسانی نیست. همان‌طور که برای سرمایه‌گذاران مهم است عوامل موفقیت یک استارت آپ را بدانند، آشنایی با دلایل شکست یک پروژه نیز حائز اهمیت است. اگر سرمایه‌گذاران عوامل شکست یک استارتاپ را بدانند، می‌توانند با چشمی باز به انتخاب پروژه بپردازند و حواس‌شان باشد که ضرر نکنند. هرچند نمی‌توان این موارد را از ابتدای روند فعالیت پیش‌بینی کرد اما آگاهی از آن‌ها می‌تواند به میزان زیادی کارساز باشد. دلایل شکست یک شرکت استارت آپ فراوان است، اما می‌توان عمده‌ترین آن‌ها را این‌گونه معرفی کرد:

  • عدم شناسایی بازار تقاضا به صورت صحیح
  • عدم نیازسنجی صحیح
  • عدم درک متقابل و شکست در برقراری ارتباط با مشتری
  • رهبری نادرست
  • بلندپروازی و دید غیرواقع‌گرایانه نسبت به کسب‌وکار
  • زمان‌بندی نادرست
  • عدم تامین سرمایه‌ی کافی
  • شکست در عرصه‌ی رقابت
  • هزینه‌های بالا
  • از دست دادن زمان برای شروع کار
  • عدم وجود برنامه‌ای مشخص

سرمایه‌گذاران می‌توانند با شناسایی ایده‌های ناب و قابل اجرا، پیش از آن که به دلیل از دست زمان بازار را از دست دهند، یک سرمایه‌گذاری موفقیت‌آمیز در استارت آپ داشته باشند.

معرفی نمونه‌های موفق استارتاپ در ایران و جهان‌

اما مهم‌ترین مسئله‌ای که می‌تواند یک سرمایه‌گذار را مجاب کند تا در یک استارتاپ سرمایه‌گذاری کند، آشنایی با نمونه‌های دنیای واقعی است. با دیدن این نمونه‌ها، سرمایه‌گذار بهتر متوجه می‌شود که به سراغ کدام استارتاپ برود. هم‌چنین این حس در سرمایه‌گذار تقویت می‌شود که با ریسک کردن و انتخاب درست، می‌توان به سودآوری بالایی رسید. در ادامه چند نمونه‌ی جهانی و ایرانی را با هم مرور می‌کنیم.

خارجی

ایر بی ‌ان ‌بی (AirBnB): تبدیل تهدیدها به فرصت

اگر در گوگل فهرست موفق‌ترین استارتاپ‌ها را جستجو کنید، نام این شرکت را به عنوان یکی از ده نمونه‌ی برتر خواهید دید. اما ایده‌ی شکل‌گیری این استارتاپ چه بود؟ موسسین این کسب‌وکار از پس اجاره‌ی آپارتمان خود برنمی‌آمدند. در یک برهه‌ی زمانی به دلیل  برگزاری یک مراسم مهم، هتل‌های شهر کاملا پر شده بود. پس موسسین ایر بی ان بی تصمیم گرفتند کاری کنند که هزینه‌های زندگی‌شان را از طریق همان آپارتمان تامین کنند. آن‌ها اتاق‌های آپارتمان خود را اجاره دادند و برای مهمان‌ها غذا هم درست می‌کردند.

انگار این کار زیر زبان‌شان مزه کرد. چون بعد از آن یک وبلاگ درست کردند و فعالیت خود را به صورت اینترنتی دنبال کردند. در ادامه زمانی که دیدند دارند در کارشان موفق می‌شوند، از افراد مجرب برای گسترش کارشان استفاده کردند. سپس این ایده را برای باقی افرادی که در خانه‌ی خود فضا و اتاق اضافی داشتند، عملی کردند. امروزه در AirBnB، هرکسی می‌تواند اتاق اضافه خانه‌ی خود را برای اجاره‌ی موقت توریست‌ها و مسافران در سایت قرار دهد.

اینستاگرام: لحظه‌های رنگی

این استارتاپ نیاز به هیچ توضیح اضافه‌ای ندارد. ایده‌ی این کار ابتدا به ذهن یک نفر رسید که قصد داشت فضایی برای به‌اشتراک‌گذاری تصاویر خلق کند. این کار را هم کرد.  اسم برنامه‌اش را هم گذاشت Burbn. کم‌کم برخی از کاربران به این برنامه پیوستند. موسس اولیه این استارت آپ با یکی از کاربران آشنا شد و آن دو با هم شریک شدند. در نهایت هم از Burbn به اینستاگرام فعلی رسیدند؛ شبکه‌ای که اکنون شهرت و محبوبیت جهانی دارد و معادلات را در عرصه‌ی رسانه‌های اینترنتی و تجارت الکترونیک تغییر داده است.

پینترست: آن‌چه خوبان همه دارند!

جالب است که راه‌اندازی این استارتاپ از جانب فردی بود که والدینش پزشک بودند. اما این فرزند ناخلف مسیر دیگری را انتخاب کرد! فضایی ایجاد کرد برای تعامل علایق مختلف افراد مختلف. این ایده آن‌قدر پیشرفت کرد که اکنون پینترست یکی از محبوب‌ترین بسترهایی است که در عرصه‌هایی نظیر مد و فشن، ایده‌پردازی و آموزش حرف‌های زیادی برای گفتن دارد.

لینکدین: یک پروفایل حرفه‌ای برای کسب‌وکار

سازنده‌ی این وب‌سایت به این فکر افتاد که رزومه‌ی خود را از طریق بستر اینترنت برای دیگران به اشتراک بگذارد. از این طریق می‌توانست افراد زیادی را به خود جذب کند و دایره‌ای ارتباطاتش را گسترش دهد. همین مسئله موجب شد که این شبکه در میان طیف گسترده‌ای از مشاغل، به محبوبیت برسد.

از جمله سایر استارتاپ‌های موفق هم می‌توان به اوبر (تاکسی اینترنتی)، اسنپ‌چت (پیام‌رسان چندرسانه‌ای)، واتس‌اپ (پیام‌رسان)، توئیتر و فیسبوک (شبکه‌های اجتماعی و گفتگو‌محور)، پرندگان خشمگین یا انگری برد (بازی) اشاره کرد.

ایرانی

دیجی‌کالا

نمونه‌های ایرانی موفق را بهتر است با دیجیکالا شروع کنیم. در خلاقیت این استارت آپ همین بس که فروشگاه‌های اینترنتی فراوانی پس از این سایت راه‌اندازی شدند و از روی آن کپی کردند. البته برخی موفق بودند و برخی شکست خوردند. درست است که پیش‌تر نمونه‌های خارجی فروشگاه‌های آنلاین به جهانیان معرفی شده بود اما جای خالی یک فروشگاه وطنی در ایران حس می‌شد. موسسان دیجی‌کالا این خلا را احساس کردند و دست‌به‌کار شدند.

دیوار

یک نمونه‌ی جالب دیگر از استارتاپ‌های ایرانی دیوار است. سایتی که برای نیازمندی‌ها طراحی شده است. اکنون می‌توان انواع کالاهای  دست‌دوم و نو را در این سایت مشاهده کرد. در این سایت می‌توان آگهی‌های فروش و اجاره‌ی املاک و هم‌چنین استخدام را نیز مشاهده کرد.

آپارات

یک سرویس‌ اشتراک ویدئو مثل یوتیوب که در ایران طرفداران بسیاری پیدا کرد. اکنون می‌توانید در وب‌سایت آپارات علاوه بر مشاهده‌ی کلیپ‌های سرگرم‌کننده، فیلم و سریال‌های محبوب خود را دنبال کنید، کنسرت آنلاین ببینید و از ویدئو‌های آموزشی بارگذاری‌شده روی این بستر،‌ نهایت استفاده را داشته باشید.

تخفیفان

این سایت با ایده‌ی جذاب تخفیف به بازار وارد شد. در این سایت کدهای تخفیف فراوانی ارائه می‌شود و یک مرجع خوب برای آگاهی از تخفیف‌ در زمینه‌های مختلف به شمار می‌رود.

اسنپ

این هم یک نمونه از تاکسی‌های اینترنتی وطنی که چند سالی می‌شود جای آژانس‌های تلفنی را گرفته‌ است. این ایده نیز با موفقیت فراوانی همراه شد. به طوری که پس از آن شاهد گسترش این کسب‌وکار بودیم و گزینه‌ای به نام اسنپ فود نیز به این کسب‌وکار اضافه شد.

جمع‌بندی

استارتاپ تعاریف مختلفی دارد که نمی‌توان به تمام آن‌ها پرداخت. اما به طور خلاصه می‌توان گفت کسب‌وکارهایی که با یک مدل تجاری جدید و ایده‌های خلاقانه وارد بازار می‌شوند، مثال خوبی برای تعریف استارت آپ هستند. این کسب‌وکارها باید به گونه‌ای باشند که درآینده بتوان آن‌ها را تکرار کرد و در فازهای اولیه بدون افزایش منابع مالی و انسانی، بتوان آن را در مقیاسی بزرگ‌تر گسترش داد. راه‌اندازی یک شرکت نوپا و نوآور کار آسانی نیست. سرمایه گذاری در این استارتاپ هم کار دشواری است و فازهای متعددی دارد. یک کارآفرین نخست به منابع مالی خودش تکیه می‌کند. پس از آن به سراغ خانواده،‌ دوستان و آشنایان می‌رود. در گام‌های بعدی کار باید آن‌قدر رشد کرده باشد که سرمایه‌گذاران خطرپذیر، ریسک کنند و در استارتاپ سرمایه‌گذاری کنند.

سوالات متداول در رابطه با شرکت‌های استارتاپ (نوپا) با پاسخ‌های کوتاه

استارتاپ چیست؟

کسب‌وکاری نوپا که با یک ایده‌ی مبتکرانه کلید می‌خورد و پس از گذراندن فازهای ابتدایی به یک شرکت عمومی و بزرگ تبدیل می‌شود.

تامین مالی یک استارتاپ به چه طریق انجام می شود؟

برای تامین مالی یک استارتاپ به ترتیب این مراحل طی می‌شود: ۱- از طریق منابع شخصی ۲- از طریق دوستان و آشنایان ۳- از طریق سرمایه‌گذاری خطرپذیر ۴- عرضه‌ی اولیه‌ی عمومی

برای سرمایه‌گذاری در استارتاپ به چه نکاتی باید توجه کرد؟

تیم مدیریت استارت آپ، اهداف و چشم‌اندازها، پتانسیل رشد، انطباق هزینه‌ها با منابع مالی و به طور کلی موفقیت استارتاپ عواملی هستند که یک سرمایه‌گذار به آن‌ها توجه می‌کند.

مهم‌ترین ویژگی‌های استارتاپ چیست؟

بهره‌مندی از خلاقیت، مقیاس‌پذیری، تکرارپذیری، قابلیت حل مسئله، عدم قطعیت، انعطاف‌پذیری، کار گروهی، ریسک

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا