مقالات

بررسی نسخه های نجات بورس ایران در سال ۱۴۰۱

مدت‌هاست که هر روزنامه، کانال خبری یا رسانه‌ی اقتصادی را که بررسی می‌کنیم، می‌بینیم که هرکسی دارد نسخه‌ای تجویز می‌کند تا حال بورس را خوب کند. پس از رکوردشکنی تاریخی بورس در سال ۱۳۹۹، بازار داشت به سمتی می‌رفت که هر چیزی را که به سهام‌داران داده بود پس بگیرد. در همین حین بود که کارشناسان و خبرگان بازار دست به کار شدند و شروع کردند به ارائه‌ی راهکارهای بهبود وضعیت و رشد و رونق دوباره‌ی بورس ایران. در این میان حمایت دولت از بورس برای جلوگیری از سقوط بیشتر آن الزامی است تا اعتماد از دست رفته را دوباره جلب کند. توان تحلیل هم دست به قلم شده است و ذره‌بینش را برداشته تا ببیند اصلا نقطه‌ی شروع ماجرا از کجا بود و حالا در کجای بازار قرار داریم و نسخه های نجات بورس ایران در سال ۱۴۰۱ چه می‌تواند باشد.

روایتی از اوج و فرود بورس

شاید سه چهار سال پیش بسیاری از مردم از بورس فقط اسمش را شنیده بودند. آن هم نامی مبهم که هیچ چیز را برای‌شان تداعی نمی‌کرد. فقط افراد معدودی که عمدتا در حوزه‌ی اقتصاد فعالیت می‌کردند سراغ آن می‌رفتند. اما ورق بورس در پی حمایت دولت از آن برگشت. حالا حتی ممکن است یک نوجوان کم سن و سال هم با بورس سر و کار داشته باشد و به فکر سهام و سهام‌داری باشد. در پی آزادسازی سهام عدالت، پای خیلی از مردم به این بازار باز شد.

اما حالا برای درک بهتر نسخه های نجات بورس ایران در سال ۱۴۰۱ و رشد و توسعه‌ی آن بهتر است نگاهی به وضعیت بورس و شاخص داشته باشیم در طی دو سال گذشته. در پایان هم پیش‌بینی‌ها و گمانه‌زنی‌هایی را که در سال جاری صحبت آن می‌رود با هم مرور خواهیم کرد.

۱۳۹۹: اشک‌ها و لبخند‌ها

بهار سال ۱۳۹۹ که از راه رسید، بهار بورس هم شروع شد. البته کمی قبل‌تر یعنی از اواخر سال ۱۳۸۹ جرقه‌های آن خورده بود و بورس به بستری تبدیل شده بود که می‌توانست فعالانش را ثروت‌مند کند. حمایت دولت از بورس در نیمه‌ی نخست ۱۳۹۹ در کنار آزادسازی سهام عدالت منجر به اقبال عمومی آن شد. به ناگاه خیل عظیمی از مردم برای اینکه از قافله عقب نمانند دست‌به‌کار شدند و رفتند سراغ کارگزاری‌ها و دفاتر پیشخوان. آن هم در شرایطی که هسته‌ی معاملات و زیرساخت بازار ظرفیت پذیرش این حجم از مخاطب را نداشت. بگذریم از این‌که چه مشکلاتی در زمان ثبت‌نام و احراز هویت پیش آمد.

افراد زیادی بدون این‌که حتی با مفاهیم ساده‌ی بورسی آشنا باشند وارد این بازار شدند. تبلیغ و حمایت دولت از بورس قطعا و بدون شک مهم‌ترین عامل این مسئله بود. عامل بعدی هم سرسبزی بازار بود که چشم هر بیننده‌ای را به خود جذب می‌کرد. روزهای خوش تا اواخر مردادماه هم ادامه داشت. تازه همان روزها خیلی‌ها تصمیم به ورود به بازار گرفتند. شاخص در ۱۹ مردادماه ۱۳۹۹ عدد بی‌سابقه‌ی ۲,۰۷۸,۵۴۶.۸ را نشان می‌داد. مدت‌ها بود که همه منتظر اصلاح قیمت بودند. از فردای آن روز روند نزولی بازار شروع شد. کارشناسان و بزرگان بازار که سرد و گرم چشیده‌ بودند به تازه‌واردها توصیه می‌کردند که هیجانی عمل نکنند و از اصلاح نترسند.

در تاریخ بیستم آبان‌ماه همان سال، شاخص کف جدیدی ثبت کرد. یعنی ۱,۲۱۱,۹۴۱. سپس مجددا رشد کرد. اما دیگر خبری از آن‌همه رشد شارپ نبود. در این حرکت شاخص تا ۱,۵۲۷,۴۵۱ بالا رفت. ولی در ریزش مجدد حتی کف قبلی‌اش را هم شکست. ۱۴۰۰ در حالی شاخص را تحویل می‌گرفت که آخرین تلاش‌ها در سال ۱۳۹۹ منجر به ثبت عدد ۱,۳۰۷,۷۰۷ شد.

۱۴۰۰: بر باد رفته

با ورود به سال جدید، از غوغا و هیجانات کمی دور شدیم. بعضی‌ها انتظار داشتند باز هم اتفاقات بهار سال قبل تکرار شود. اتفاقاتی که از حمایت دولت از بورس سرچشمه می‌گرفت. در اولین روز پس از بازگشایی بورس در سال جدید، شاخص کمی دیگر هم رشد کرد. ولی باز همان داستان قبلی تکرار شد. در سومین روز از خرداد ۱۴۰۰ باز هم بورس رکورد زد و یک کف جدید دیگر ثبت کرد؛ این بار با عدد ۱,۰۹۵,۶۹۷ همه را غافل‌گیر کرد. دوباره تا شهریور شاخص تا کانال یک میلیون و پانصد هم پیش رفت. اما حدسش سخت نیست که بعد از آن دوباره چه بلایی سرش آمد! این بار هم سهام‌داران مدام در دوراهی بیم و امید سرگردان بودند. تا می‌آمدند امیدوار شوند شاخص با اصلاحی قوی‌تر دستشان را می‌بست.

دیگر بعد از گذشت بیش از یک سال از آن سقف تاریخی و شروع ریزش‌ها، مردم بسیار به بورس بی‌اعتماد شده بودند. حتی کارشناسانی که منتظر بودند اصلاح تمام شود هم لب به اعتراض باز کردند. چرا که آن‌چه در طی یک سال و نیم گذشته اتفاق افتاده بود، چیزی بیش از اصلاح بود. همه از دست‌های پشت‌پرده حرف می‌زدند و این وسط سهام‌داران روز به روز بیشتر در گرداب ناامیدی غرق می‌شدند. شاخص بورس سال ۱۴۰۰ را در روندی صعودی به پایان رساند اما در رسیدن به سقف ثبت‌شده در شهریورماه، ناکام ماند.

۱۴۰۱: آرزوهای بزرگ

اکنون و در فصل اول سال ۱۴۰۱ هنوز خیلی زود است که بخواهیم بگوییم که وضعیت بازار بورس رو به بهبود است و قرار است دوباره روزهای سبز را ببینیم. اما در همین بهار و تا نیمه‌ی اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۱ دیدیم که شاخص در یک‌قدمی سقف ثبت‌شده در سال ۱۴۰۰ قرار دارد. بسیاری از کارشناسان معتقدند که بازار روزهای خوشی را در سال جاری خواهد دید و اعتماد مُرده دوباره جانی تازه خواهد گرفت.

هرچند افت قیمت نفت در بازار جهانی سنگ بزرگی است که جلوی پای بورس قرار دارد. هم‌چنین شکستن سقف قبلی به لحاظ روانی و تکنیکال امری است دشوار که ممکن است زمان‌بر هم باشد. به علاوه ارزش پایین‌تر از انتظار معاملات خرد نیز مسئله‌ی دیگری است که به عنوان یکی از چالش‌های پیش رو قابل بررسی است.

ورود مجدد سهام‌داران حقیقی به بازار و استقبال آن‌ها از سهامی که حالا دیگر قیمت‌های جذابی دارند یکی از دلایلی است که کارشناسان آینده‌ی خوبی را برای بورس می‌بینند. هم‌چنین گزارش‌های سالانه‌ی شرکت‌ها روی سامانه کدال نیز چشم‌انداز مثبتی را ایجاد کرده است که ممکن است روی رونق و بهبود وضعیت بورس اثر بگذارد. هرچند این فقط گمانه‌زنی است و هیچ‌گاه نمی‌توان در این بازار از چیزی با قطعیت حرف زد. باید دید اقدامات آینده‌ی دولت برای رونق مجدد بورس چیست و چطور می‌خواهد از آن حمایت کند.

کارایی به منزله‌ی وجود ارتباط میان قیمت و اطلاعات بازار سرمایه است. مشخص است که وجود عاملی هم‌چون دامنه نوسان سرعت تشکیل این ارتباط را کند می‌کند و کارایی را به میزان قابل توجهی کم می‌کند.

با این مقدمه به چند راهکار مهم برای بهبود وضعیت بورس می‌پردازیم که طی این مدت از جانب کارشناسان اعلام شده است. به این ترتیب نگرشی بهتر نسبت به آینده خواهیم داشت و بهتر درک می‌کنیم که آیا واقعا می‌توان به این بازار امیدوار بود یا نه.

راهکارهای بهبود وضعیت بورس

بازار بورس خودش را در چرخه‌ای می‌بیند که تشخیص اوج و فرودش عملا از عهده‌ی مخاطبین حرفه‌ای بازار هم خارج شده است. اما چرا؟ چه مشکلاتی بورس ایران را به این روز انداخته است؟ شناسایی این مشکلات راهکارهایی را عیان می‌کند که می‌تواند از سقوط بیشتر بورس جلوگیری کند. این مشکلات معمولا از آن‌جایی نشات می‌گیرند که ما شاهد تفاوت بورس ایران با سایر بورس‌های دنیا هستیم. معیارهایی نظیر حجم مبنا و دامنه نوسان از این دست مسائل هستند که مختص بورس ما هستند. در این بخش ابتدا فهرستی از این راهکارها را مرور می‌کنیم و در ادامه آن‌ها را بررسی خواهیم کرد.

کاهش حجم مبنا

حجم مبنا یکی از مهم‌ترین محل‌های مناقشه در بورس ایران است. از نحوه‌ی محاسبه‌ی آن که بگذریم، عملا حجم مبنا دوش به دوش دامنه نوسان مانع از آن می‌شود که سهم مسیر طبیعی‌اش را طی کند. بسیاری از کارشناسان حجم مبنا را یکی از موانع و محدودیت‌های رشد و رونق بورس می‌دانند.

قفل سرمایه و ایستایی بازار از جمله پیامدهای وجود دامنه نوسان محدود و حجم مبنا در بورس است.

در توضیح حجم مبنا همین بس که این فاکتور عددی را مشخص می‌کند که اگر تعداد معاملات یک سهم در روز به آن عدد نرسد، میزان اثر معاملات انجام‌شده روی قیمت پایانی کم می‌شود و سهم به اندازه‌ی دامنه نوسان مجاز تغییر نمی‌کند. پس می‌شود فهمید که حجم مبنا عملا روند قیمت را کند می‌کند و ترمزگیر بورس است. چرا که اگر سهمی نتواند حجم مبنایش را پر کند، ممکن است مدتی طولانی در یک مسیر فرسایشی به دام بیفتد.

حذف حجم مبنا با این تفاسیر و به نظر خیلی از حرفه‌ای‌ها و اهل فن، موجب هم‌خوانی قیمت‌ها با انتظارات معامله‌گران در زمانی سریع‌تر می‌شود. اگر قرار است اتفاقات منجر به افت یا رشد قیمت سهام شوند پس چه لزومی دارد با مانعی به اسم حجم مبنا این مسئله را به تعویق بیندازیم؟ اگر واقعا قرار است قیمت‌ها اصلاح شوند چرا باید این روند چندین ماه طول بکشد؟ حذف حجم مبنا افزایش نقدشوندگی را هم به دنبال دارد که خودش یک عامل بسیار مهم در بهبود وضعیت کنونی بورس و جلوگیری از سقوط آن است.

افزایش یا حذف دامنه نوسان

در خصوص این رویکرد، معمولا کارشناسان دو دیدگاه دارند که البته هر دو یک هدف را دنبال می‌کنند. عده‌ای نظر به حذف کامل آن دارند و برخی دیگر افزایش تدریجی آن را به عنوان یکی از راهکارهای خروج از وضعیت فعلی بورس و رشد و رونق آن پیشنهاد می‌کنند. در هر حال آن‌چه کارشناسان روی آن اتفاق نظر دارند این است که دامنه نوسان هم‌چون اهرم فشاری است که مانع از حرکات ذاتی بازار می‌شود. هم‌زمان با افزایش دامنه نوسان، گام حرکتی سهام وسیع‌تر می‌شود و آزادی عمل بیشتری اتفاق می‌افتد. در نتیجه می‌توان انتظار کارایی بیشتری داشت.

وجود دامنه نوسان هم مثل حجم مبنا عاملی است که باعث تاخیر در کشف قیمت سهام می‌شود. دامنه نوسان مثل دیواری است که دور سهم را می‌گیرد و از نوسانات بیشتر جلوگیری می‌کند. در نتیجه هر روز این نوسانات قیمتی به تعویق می‌افتد. زمان، این عامل ارزشمند در کنار ارزش سهام از دست می‌رود. چه بسا اگر دامنه نوسانی وجود نداشت یا دست‌کم افزایش پیدا می‌کرد، اصلاح بورس سریع‌تر اتفاق می‌افتاد و زودتر شاهد تعادل و خروج سهام‌داران از زیان می‌شدیم.

یکی از مسائلی که بورس ایران از آن رنج می‌برد تشکیل صف خرید و فروش است که عملا این بازار را فلج کرده است. این امر به معاملات هیجانی دامن می‌زند. بارها شاهد آن بوده‌ایم که در نیمه‌ی ابتدایی بازار سهمی در صف خرید بوده و در نیمه‌ی پایانی کارش با در صف فروش به پایان رسیده است. افزایش دامنه نوسان از تشکیل صف‌های متعدد و سقوط بیشتر بازار بورس جلوگیری می‌کند.

اصلاح شیوه‌های عرضه اولیه

تا شنیده‌ایم حرف از این بوده است که عرضه اولیه یک روش کسب درآمد مطمئن است. همین مسئله موجب مشارکت بسیاری از افراد در بازار شده است. اما ریسک عرضه اولیه را هم باید دید. هم‌چنین روش‌های اعطای سهام در قالب عرضه اولیه روش‌های کارآمدی نیستند. دلیل این امر هم زیرساخت‌های نادرست بازار بورس ایران است که نیازمند جراحی بزرگی است. باز هم یک سر قضیه به دامنه نوسان برمی‌گردد که باعث می‌شود سهام در عرضه اولیه پس از چند روز در صف خرید بمانند و کشف قیمت به کندی صورت بگیرد.

کانون کارگزاران بورس و اوراق بهادار هم بیکار ننشستند. نامه کانون کارگزاران بورس و اوراق بهادار به سازمان بورس در بهار ۱۴۰۰ شامل چند راهکار را برای جلوگیری از سقوط بیشتر بورس بود. در میان این راهکارها، اشاره به اصلاح شیوه‌ی عرضه اولیه نیز به چشم می‌خورد. انتقادات از این منظر است که خرید اولیه در نظر مردم سرمایه‌گذاری پرسودی است. اصلا بر فرض که این امر درست هم باشد. اما آیا افراد غیرمتبحر و ناآشنا می‌دانند که کی باید سهام‌شان را بفروشند؟ مشکل بزرگ عرضه اولیه این است که بدون واسطه افراد زیادی را وارد بورس می‌کند؛ آن هم به صورت مستقیم.

کم پیش نیامده است که عرضه‌های اولیه به زیر قیمت عرضه‌شان هم رسیدند و این مسئله چیزی جز عدم اعتماد مردم به بورس را در پی نداشت. باز هم مشکل اصلی عدم توجه به عرضه و تقاضاست که نمی‌گذارد کشف قیمت به درستی انجام شود. یعنی مردم فقط هجوم می‌برند برای خرید عرضه اولیه بدون آنکه از بنیاد آن شرکت اطلاعات چندانی در دست داشته باشند. عرضه اولیه به روش ثبت سفارش یا بوک بیلدینگ پر از حرف و حدیث بوده است و باید دید عرضه اولیه ترکیبی یا عرضه اولیه به روش حراج چقدر موثر است.

افزایش مظنه و عمق بازار

یکی از مشکلاتی که بورس با آن دست‌وپنجه نرم می‌کند به عمق پایین این بازار مربوط است. مسئله‌ای که موقع تابلوخوانی هم خودنمایی می‌کند. اما این مسئله چه ایرادی دارد؟ وقتی مظنه محدود است کاربران تنها چند ردیف اول را در دفتر سفارشات می‌بینند و نمی‌دانند در ردیف‌های پایین‌تر چه خبر است. همین مسئله می‌تواند نظم بازار را به راحتی بر هم بزند. چرا که وقتی سرمایه گذاران بدانند که میزان عرضه و تقاضا چقدر است به راحتی فریب بازیگر بورس و حقوقی‌های سهم را نمی‌خورند.

از جمله مزایای حذف دامنه نوسان:

  • افزایش نقدشوندگی
  • تسریع تعدیل و کشف قیمت
  • نزدیک شدن به قیمت‌های واقعی
  • تحلیل‌پذیری بیشتر بازار
  • پویایی و تحرک بیشتر بازار

این امر یکی از مسائلی است که موجب بی‌عدالتی در بازار می‌شود. چرا که کارگزاری‌ها به این اطلاعات دسترسی دارند ولی سهام‌داران نه. هم‌چنین با محدودیت در این مسئله عملا تحلیل عمق بازار نیز امری محال است. تمام این موارد خود مانع از شفافیت و کارایی بازار می‌شود و سقوط بیشتر بازار بورس را به دنبال دارد.

دوطرفه شدن بازار

یکی از راهکارهای پیشنهادی برای رشد و رونق بورس این است که بازار بورس ایران هم مثل فارکس به یک بازار دوطرفه تبدیل شود. مزیت این مسئله این است که فعالان بازار فقط انتظار رشد قیمت را ندارند و بلکه با تحلیل‌های واقع‌بینانه از ریزش‌ها هم استقبال می‌کنند. این مسئله جذابیت بازار را زیاد می‌کند و قطعا سرمایه‌های بیشتری را می‌تواند جذب کند.

بازار دوطرفه بازاری است که در آن هم می‌توان از رشد بازار سود برد و هم از ریزش. حالت صعودی و رشد که مثل حالت فعلی است. سهامدار سهم را در کف قیمت می‌خرد و در قیمت‌های بالا می‌فروشد. اما در هنگام نزول، سهامدار می‌تواند سهم را از کارگزار قرض بگیرد و آن را در قیمت بالا بفروشد. سپس وقتی که قیمت‌ها ریزش پیدا کردند، همان تعداد سهم را بخرد ولی با قیمتی پایین‌تر. مابه‌التفاوت فروش در قیمت بالا و خرید در قیمت پایین همان سودی است که نصیب سرمایه‌گذار می‌شود.  

حذف قیمت گذاری دستوری

از جمله مشکلات دیگری که گریبان بورس را گرفته و رها نمی‌کند، قیمت گذاری دستوری است. فشاری که از جانب این مسئله متوجه صنایع مختلف بورسی بوده است، قابل چشم‌پوشی نیست. چرا که این امر درآمد این شرکت‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهد و به وضوح آثار آن را در بورس شاهدیم. کارشناسان معتقدند باید بازار خودش قیمت‌ها را تعیین کند. یعنی عرضه و تقاضا در تعیین قیمت تاثیر داشته باشند. مسئله‌ای که در بورس‌های دنیا شاهد آن هستیم.

قیمت گذاری دستوری با مسائلی هم‌چون رانت گره خورده است و افراد خاصی را منتفع می‌کند. سودی که از جیب صنایع خارج می‌شود، به جیب همین رانت‌خواران و دلالان واریز می‌شود. به بیان دیگر اگر قیمت گذاری دستوری با هدف کنترل تورم پیاده می‌شود، اما آثار مثبت و سودمند آن فقط متوجه عده‌ای سودجوست و در سطح کلان چیزی جز ضرر و زیان به دنبال ندارد. بدترین اثر قیمت گذاری دستوری مربوط به فرار سرمایه از چرخه‌ی تولید بوده است که همین حالا هم شاهد آن هستیم.

قیمت گذاری دستوری در صنعتی چون خودروسازی، موجب فروش محصولات با زیان شد که در نهایت این امر به ضرر سهام‌داران تمام شد.

افزایش شفافیت

می‌شود گفت این راهکار، روشی جداگانه نیست. بلکه حلقه‌ی مفقوده‌ای است که تمام راهکارهای دیگر برای رشد بورس را به هم گره می‌زند. مشکل کنونی نه تنها عدم شفافیت در اطلاعات، بلکه ارائه‌ی کند آن نیز هست. سهام ممکن است مدت‌ها معطل بمانند تا بلکه اخبار آن‌ها منتشر شود. سرمایه گذاران هم در این میان باید صبر کنند. ممکن است گاهی این صبر آن‌قدر طولانی شود که یا سرمایه گذار خسته شود و ریسک کند؛‌ یا عطای آن سهم را به لقایش ببخشد.

گام اول هم می‌تواند از جانب ناشران بازار باشد که می‌توانند اخبار را با سرعت و کیفیت بیشتری منتشر کنند. اگر گزارشات مالی با تاخیر منتشر شوند ارزش‌شان را از دست می‌دهند و نمی‌توان اثر آن‌ها را در قیمت سهام دید. در نهایت باز هم به ناکارآمدی بازار می‌رسیم و برمی‌گردیم سر همان خانه‌ی اول‌مان.

نه تنها ناشر که ناظر هم باید عملکردی شفاف داشته باشد. مسئله‌ای که اکنون بورس ایران از فقدان آن رنج می‌برد. خیلی از مواقع ناظر اطلاعیه‌ای را صادر می‌کند و توضیح چندانی بابت آن نمی‌دهد. همین نقطه محل مناقشه‌ای است برای گمانه‌زنی‌های سهام‌داران. در نتیجه به جای شفافیت و واقعیت، شاهد داغ شدن بازار شایعه هستیم.

سایر راهکارها

به جز راهکارهای بالا برای رشد و بهبود وضعیت بورس، معمولا گزینه‌های دیگری نیز وجود دارد که البته همه به نوعی به هم مربوط‌اند. بد نیست به صورت تیتروار مروری هم بر آن‌ها داشته باشیم:

  • مبارزه با رانت و رانت‌خواری
  • پرداخت به موقع سود سهام
  • تشویق به سرمایه گذاری غیرمستقیم
  • شفاف‌سازی اطلاعاتی
  • حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی
  • پرهیز از تغییرات مکرر و تصمیمات احساسی از جانب سیاست‌گذاران بازار
  • کاهش نرخ بهره بین بانکی به منظور هدایت سرمایه به سمت بورس
  • پرهیز از وارد کردن فشار به صندوق‌ها برای خرید اوراق قرضه دولتی
  • کاهش فروش اوراق
  • عدم دخالت نهادهای غیرتخصصی و جلوگیری از اظهارات غیرکارشناسانه در امور بورسی

جلوگیری از ریزش شاخص و هدایت کنترلی آن به سمت ارقام بالاتر، راهکاری نیست که بتوان آن را برای بهبود وضعیت کنونی بورس موثر دانست. بلکه فقط مسکنی است که اثرش کوتاه است.

سازمان بورس تاکنون چه کارهایی کرده است؟

حالا ببینیم که سازمان بورس در طی این مدت که این راهکارها را شنیده است، چه کارهایی انجام داده است.

  • حذف حجم مبنا در برخی نمادها: بورس بالاخره در بهمن‌ماه سال ۱۴۰۰ دست‌به‌کار شد و حجم مبنای ۲۰ سهم را در بازارهای اول و دوم فرابورس حذف کرد و تا پایان اسفند ۹ نماد دیگر هم با وضعیتی مشابه معامله شدند. ۱۷ نماد دیگر هم در بهار ۱۴۰۱ به این فهرست اضافه شدند.
  • افزایش دامنه نوسان: در انتهای سال ۱۳۹۹ دامنه نوسان به صورت نامتقارن و به شکل ۶+ و ۲- در بازه‌ای موقت اعمال شد. اما از روز ۲۹ فروردین سال ۱۴۰۱ شاهد افزایش یک‌درصدی دامنه نوسان بودیم و اکنون دامنه به ۶٪± رسیده است. گفتنی است که قرار است این افزایش به تدریج تا ٪۱۰± هم ادامه پیدا کند. البته فعلا فقط در بازارهای اول بورس و فرابورس شاهد این مسئله هستیم.
  • ارائه‌ی تسهیلات به دارندگان سهام عدالت به منظور جلوگیری از فشار فروش این اوراق: دولت هم‌زمان با آزادسازی سهام عدالت، اعطای وام و تسهیلات را در قالب کارت اعتباری سهام عدالت مطرح و کمی بعد آن را پیاده‌سازی کرد. هرچند این مسئله چندان که باید موفقیت‌آمیز نبود و مشکلاتی را به همراه داشت.
  • افزایش مظنه بازار: از ۱۵ فروردین ۱۴۰۱ و پس از تصویب هیئت‌مدیره سازمان بورس و اوراق بهادار، قرار شد مظنه‌های سفارشات در سامانه‌های معاملاتی از پنج مورد به نامحدود تغییر کند. البته هم‌چنان در سایت Tsetmc این تعداد محدود است.
  • حذف قیمت گذاری دستوری خودرو: در نیمه‌ی دوم سال ۱۴۰۰، قیمت گذاری دستوری خودرو حذف شد.
  • اصلاح روش عرضه اولیه: عرضه اولیه به روش ترکیبی و حراج در سال ۱۴۰۰ برای اولین بار انجام شد تا سازمان بورس در این مسیر هم قدمی برداشته باشد.
  • دوطرفه شدن بازار: صحبت‌های مجید عشقی، رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار در روزهای پایانی سال ۱۴۰۰ نشان از آن دارد که بورس در حال آماده کردن زیرساخت‌هایی برای ایجاد یک بازار دوطرفه است.

جمع بندی

بهبود وضعیت بورس و جلوگیری از سقوط دوباره آن مسئله‌ای است که از جانب خیلی از کارشناسان و اهل فن مسئله‌ی مهمی است که بی‌توجهی به آن می‌تواند به بی‌اعتمادی بیشتر مردم نسبت به بورس دامن بزند. مسئله‌ی مهم‌تر حمایت دولت از بورس است ولی نه مثل قبل. بلکه سهامداران اکنون می‌خواهند مطمئن شوند که این مسئله فقط یک امر مقطعی نیست و حمایت به معنای واقعی است؛ نه روی کاغذ و نه فقط در قالب حرف و حدیث. مهم‌ترین مسائلی که کارشناسان به آن اشاره کرده‌اند، اصلاح ساختاری بازار بورس و نگرشی دوباره به موانع بزرگی هم‌چون حجم مبنا، دامنه‌ی نوسان، نقدشوندگی و عمق پایین است.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا